دل شکسته

-ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ-

دل شکسته

-ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ--ـ-ـ-ـ-

سلام 

خدا چه رو دیگه می خوای بهم نشون بدی ؟؟ها؟؟ 

خوار و کوچیک شدنمو 

چی؟؟ 

خدا دیگه طاقت ندارم دارم می ترکم 

خدا جوابمو بده 

می دونم باید بهت توکل کنم 

یه بار کردم خودت خیلی چیز ها رو بهم نشون دادی 

خدا تنهاااااااااااااااااااااااااااک نزار 

خدا التماست می کنم 

خداااااااااااااااااااااااا 

گریه گریه گریه گریه گ گ گ ....

چه تصور ابلهانه ایباورم نمیشد که روزی با دست تو بشکنم

 میگفتی توی این دنیا هر چیز محالی ممکن است.....باورم نمیشد

 اما دیگر برایم باور شد

 که بهترین آدمها میتوانند بدترین شوند

 و تو که روزی بهترین بودی....ناگهان بدترین شدی....

 چه چیز را میخواهی به رخم بکشی؟؟؟

 سادگیم را ؟؟؟؟؟؟v 

اما بدان....سادگیم را ساده نگیر

 باورت کردم....به خیال خامم که تو هم باورم کردی....

 با تو دنیایی نقره ای ساختم

 با تو نفس کشیدم....

 به تو امید بستم.....

 چه راحت شکستی و رفتی.....VD 

چه بی خیال آتش زدی....این دل بی درمان را.....

 چه دیر شناختمت،افسوس میخورم که چرا اینقدر بدبخت وساده بودم....V 

تو زلالیم را ندیدی، به بازیم گرفتی حداقل برای بار آخر منو به بدترین شکل بازی دادی.....

 مرا،احساسم را به بازی گرفتی....

 من بازیچه نیستم.....عروسک هم نیستم،تو به من دروغ گفتی....V 

دروغی بزرگ که منو دوست داشتی .... 

هرگز نمی بخشمت V

نمی تونم

نمی تونم نمی تونم خنده کنم
دلم رو از خوشی ها آکنده کنم
آخه تنهام آخه تنهام
یه آشنا سنگ صبور یه کس می خوام
دیگه دارم خفه می شم نفس می خوام 
آخه تنهام آخه تنهام

توی دل صحرا تو عمق دریا پی تو می گشتم و ندیدمت
توی خط کتاب و توی تب تاب پی تو می گشتم و ندیدمت
تا اینکه دونستم دنبال تو باید با چشمای دل می گشتم
آخه تو خدا جون ساحل امید من و برای ساحل می گشتم 

آره تو دیگه دونستم
تو کس نیستی
نفس نیستی
نه هوس نیستی
همه جا هستی و هیجا نیستی

رمز امیدی
صبح سپیدی
عشق و نویدی خداجون
زندونی دردم فقط تویی ای تو
کلید قفل این زندون

ساده

ساده نبود گذشتن از تو برام 

ساده نبود کوچ تو از لحظه هام 

ساده نبود قصه ی بی تو بودن 

ساده نبود هق هق شب گریه هام 

چه ساده دل بریدی اشک منو ندیدی 

خطی رو خاطرات قشنگمون کشیدی 

اما به انتظار برگشتنت می مونم 

شب تا سحر به یادت غزل غزل می خونم 

چه عاشقونه خوندم چه بی بهونه رفتی 

ناباورانه موندم که بی نشونه رفتی 

من بی تو باز تنهام از تو چی مونده برجا 

از تو چی مونده برجا جز مشتی خاطرات 

اما به انتظار برگشتنت می مونم 

شب تا سحر به یادت غزل غزل می خونم

خیلی فریب کاری

همه ی کارهات فریب بود 

همه 

از وقتی که آبجیم از مکه تو عوض شدی 

اون موقع امیر اومد خواستگاریت 

ولی تو بهم چیزی نگفتی 

عوض شده بودی 

قضیه دانشگاه هم که بهونه کردی که باهام دعوا بگیری و از دسته من راحت بشی 

بعد آموزشی که اومدم تو گفتی کاری اصلا باهاش نداری 

اگه نداری تو که اصلا پاتو تویه مسجد جامع نمی زاشتی چی شد که هر روز نماز می رفتی مسجد جامع 

همش ریا و فریب 

خیلی بهم بد کردی دختر 

خیلی 

یه روزی یه جایی همون طوری که تو زخمتو رو دلم  گذاشتی منم زخمو بد جوری رو دلت می زارم 

ببین چکار می کنم 

دعا کن که اون روز نرسه و من بمیرم